بخش ۱۰۲-پرسیدن صدیقه رضی الله عنها از مصطفی صلی الله علیه وسلم

ساخت وبلاگ

بخش ۱۰۲-پرسیدن صدیقه رضی الله عنها از مصطفی صلی الله علیه وسلم

گفت صدیقه که ای زبدهٔ وجود

حکمت باران امروزین چه بود

حضرت صدیقه گفت ای برگزیده و بهانه هستی حکمت و راز باران امروز چیست

*********************************

این ز بارانهای رحمت بود یا

بهر تهدیدست و عدل کبریا

این باران رحمت پروردگاار بود یا باران عذاب از دایره عدل کبریایی حق

*********************************

این از آن لطف بهاریات بود

یا ز پاییزی پر آفات بود

ایا از الطاف و سرسبزی بهار بود یا از نوع باران پر افت و ضرر پاییز

**************************

گفت این از بهر تسکین غمست

کز مصیبت بر نژاد آدمست

سید عالم فرمودند

این باران غیبی بود برای زدودن اندوه ان غمی که بر نسل ادم در وادی تقدیر رقم میخورد

مسایل السلوک

ادمی به نص صریح قران در ایات متعدد میبایست غم و اندوه را تجربه نماید

لقد خلقنا الانسان فی کبد

اما الطاف الهی در تسکین الام باران غیبی است تا بموجب ان صبر وی تعالی یابد

اصطلاحی است عامیانه اما بسیار دقیق تحت این عنوان که اگر خدا مصیبی میدهد صبر ان را نیز عنایت میکند

شکیبایی انسان اثر همان عنایت حق است

در جنگ احد در اوج سختی حاصله از جهاد خدای مهربان بارانی را نازل نمود تا تاثیرات سکون و ارامش ان برای صحابه تجدید قوا باشد

شاید هر کدام از ما ارامش بعد طوفانهای زندگی را تجربه کرده باشیم

اللهم اسلک موحبات رحمتک

******************************

گر بر آن آتش بماندی آدمی

بس خرابی در فتادی و کمی

اگر ادمی در دایره تقدیر ثابت بود و در اتش بلاها می ماند به زوال و خرابی رو مینمود

مسایل السلوک

حالت قبض و بسط ادمی محدود و مقطعی است زیرا ادمی طاقت در استمرار ان را دارا نیست

************************************

این جهان ویران شدی اندر زمان

حرصها بیرون شدی از مردمان

مثلا اگر صفت حرص ادمی سلب میگردید نظام کاینات مختل میگشت و به تبع ادم نسل انسان رو به نابودی میرفت

***********************************

استن این عالم ای جان غفلتست

هوشیاری این جهان را آفتست

ستون و مایه بقا بقا هستی غفلت است و علت بقا و رونق نیز ریشه در سهو و نسیان دارد

مسایل السلوک

غفلت در عاقبت و عدم اندیشه به مرگ باعث رونق دنیا است زیرا اگر این حقیقت در نهاد بشر نبود نظام تلاش و اختراعات و ابداعات کاملا نابود میشد

********************************

هوشیاری زان جهانست و چو آن

غالب آید پست گردد این جهان

صفت بیداری از عالم معنا و ملکوت است و اگر ادمی عقل معاد وی بر عقل معاش او غالب گردد حقیقت پستی دنیا بر او اشکار گردد

مسایل السلوک

عدم تعلق ماده در نزد مقربان و اسمانیان حقیقت همین مطلب مورد اشاره است

اگر مقربی خویش را ضامن اهویی نماید و چنانچه صدیق اکبر کل هستی خویش را اتفاق نماید کاری صعب نیست بلکه امری است ملکوتی به تبع پشت پا زدن به دنیا حاصل گردد

*****************************************

هوشیاری آفتاب و حرص یخ

هوشیاری آب و این عالم وسخ

اگاهی لاهوتی و معنایی در مثل مانند خورشید است و تعلق به دنیا شبیه یخ و حقیقت دنیا نیز لجن و وسخ ( چرک کثیف) است

*****************************

زان جهان اندک ترشح می رسد

تا نغرد در جهان حرص و حسد

هوشیاری کم عوام عنایت حق از ترشح عالم معنا است

تا حرص ادمی غالب نگردد و توازن برقرار شود

مسایل السلوک

عقل مجرد و اسمانی اندک ادمی موجب همین اعمال حسنه اندک است و انانیکه کخ به فزونی ان متناسب با گنجایش خویش تصرف یابند به همان نسبت کاینات تعلق را از دست دهند

**********************************

گر ترشح بیشتر گردد ز غیب

نه هنر ماند در این دنیا نه عیب

*************************************

این ندارد حد سوی آغاز رو

سوی قصهٔ مرد مطرب باز رو

سخن گفتن در این وادی بینهایت است لذا بهتر است به داستان مطرب عودت نماییم

پایان بخش ۱۰۲

انجمن ادبی مولانا سنگان...
ما را در سایت انجمن ادبی مولانا سنگان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0anjomanmolana0 بازدید : 198 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 14:28