بخش 93 - برون انداختن مرد تاجر طوطی را

ساخت وبلاگ

بخش ۹۳

بعد از آنش از قفس بیرون فکند

طوطیک پرید تا شاخ بلند

خواجه طوطی را از قفس بیرون انداخت به زعم اینکه قالب تهی نموده است

طوطی به محض رهایی بسوی درختی بلند به پرواز در امد

********************************

طوطی مرده چنان پرواز کرد

کآفتاب شرق ترکی تاز کرد

طوطی به ظاهر مرده چنان پس از رهایی پروازی نمود بمانند سرعت نور خورشید که در مثل مانند حملات لشکر ترکها که در سرعت عمل و حمله به دشمن بسیار سریع عمل میکردند

********************************

خواجه حیران گشت اندر کار مرغ

بی خبر ناگه بدید اسرار مرغ

خواجه بیچاره از ترفند طوطی متحیر گشت زیرا بیخبر بود از راز نقشه مرغ خویش

************************************

روی بالا کرد و گفت ای عندلیب

از بیان حال خودمان ده نصیب

خواجه صورت بطرف درخت بلند نمود و خطاب به طوطی گفت

ای مرغ خوش الحان من مقداری از اسرار و حالتهای این موضوع برایم سخن بگو

*******************************

او چه کرد آنجا که تو آموختی

ساختی مکری و ما را سوختی

طوطی دیار هند چه انجام داد که تو یاد گرفتی و به مدد ان حیله ای نمودی و بدان وسیله در حقیقت اتش به جانم انداختی

*******************************

گفت طوطی کو به فعلم پند داد

که رها کن لطف آواز و وداد

گفت طوطی هندی با فعل خویش به من اموخت که امتیاز و لطف اواز و شیرین زبانی را کنار بگذارم

**************************

زانک آوازت ترا در بند کرد

خویشتن مرده پی این پند کرد

علت حبس تو اواز دلنشین و سخنان زیباست لذا نصیحت نمود که لازم برای رهایی خویش را به مردگی تصنعی بسازم

*****************************

یعنی ای مطرب شده با عام و خاص

مرده شو چون من که تا یابی خلاص

یعنی ای موحب طرب و شادی عام و خاص میبایست خویش را مرده نشان دهی تا چون من از نعمت ازادی بهره مند گردی

******************************

دانه باشی مرغکانت بر چنند

غنچه باشی کودکانت بر کنند

مثلا اگر دانه گردی نصیب پرندگان شوی و اگر غنچه گل باشی مورد دستبرد کودکان شوی

*******************************

دانه پنهان کن بکلی دام شو

غنچه پنهان کن گیاه بام شو

لذا لازم است دانه بودن و طعمه شدن را رها نمود و بیشتر نقش دام را داشت

و غنچه زیبای با طراوات را بیخیال گردی و مانند خار و علف های بیحاصل و هرز ارتفاعات شوی

مسایل السلوک

ادمی برای امنیت خویش از وسواس شیاطین جن و انس و نفس اماره لازم است در ماحول معصیت قرار نگیرد

زیرا حریم گناه الودگی است خداوند در قران نفرمود زنا نکنید بلکه فرمود

و لاتقربو الزنا

به محیط زنا نزدیک نگردید زیرا ان فضا موجب زنا گردد

حال تمامی موارد را باید قیاس نمود و عبرت حاصل کرد

***********************************

هر که داد او حسن خود را در مزاد

صد قضای بد سوی او رو نهاد

هر کسی محاسن و فضایل خویش در انظار همگان قرار دهد صد تقدیر و سرنوشت بد را بسوی خویش خواند

مسایل السلوک

پنهان نمودن فضیلتها در مجالس ناقصین موجب امنیت است اما در جمع اهل معنا باعث سرور لذا باید محاسن را از جمع اهل دنیا کتمان نمود

بقول مولانا

این حسد از دوستی خیزد یقین

چون که با دوست غیر گردد همنشین

*******************************

جشمها و خشمها و رشکها

بر سرش ریزد چو آب از مشکها

چشم بد و خشم ناقص و حسادت حسود مانند اب مشک بر سر شخص صاحب فضیلت خواهد ریخت

*******************************

دشمنان او را ز غیرت می درند

دوستان هم روزگارش می برند

دشمان از موفقیت و پیروزی غیرتمند گردند و یاران نیز موجب به چالش انداختن و عدم رونق و سعادت گردند

البته تمامی این موارد در صورت عدم کمال انسانی دوست و دشمن صادق است

************************************

آنک غافل بود از کشت و بهار

او چه داند قیمت این روزگار

مثلا کشاورزی که از مزایای کشت و فصل بهار نااگاه است هرگز به حقیقت ارزش زمان و مکان و اخوان دست نخواهد یافت

************************************

در پناه لطف حق باید گریخت

کو هزاران لطف بر ارواح ریخت

لذا تنها چاره کار حریم امن الهی است زیرا تنها ذات اوست که بینهایت عنایت و لطف را شامل بندگان نماید

مسایل السلوک

یوسف علیه السلام دارای محاسن فراوان بود و دوستان و دشمنان موانعی را بوجود اوردند تا از سعادت وی مانع گردند

و زلیخا در قالب دوستی دشمن ایمان حضرت گردید ولی انجناب به نص صریح قران به خدا پناه جست

و ما ابری نفسی النفس لااماره باالسو الاما رحم ربی

****************************

تا پناهی یابی آنگه چون پناه

آب و آتش مر ترا گردد سپاه

انهنگام که خدا را بعنوان پناهگاه یافتی تمامی کاینات از اب و اتش گرفته تا افاق و ذرات مانند جنود رحمانی به حفاظت تو بپردازند

******************************

نوح و موسی را نه دریا یار شد

نه بر اعداشان بکین قهار شد

نه اینکه برای نوح و موسی علیهما السلام دریا مددکار شدند و دقیقا همان مخلوق دشمن فرعون و فرعونیان و دشمنان نوح علیه السلام گردیدند

***************************

آتش ابراهیم را نه قلعه بود

تا برآورد از دل نمرود دود

ایا اتش نمرود قلعه امن ابراهیم علیه السلام نشد تا اینکه از درون نمرود دود شکست و ظلمت به اسمان رفت

مسایل السلوک

خدای کریم در قران فرمود

قلنا یا نارکونی بردا و سلاما علی ابراهیم

ما گفتیم ای اتش سرد شو و به سلامت بدار ابراهیم را

**********************************

کوه یحیی را نه سوی خویش خواند

قاصدانش را به زخم سنگ راند

مگر در تعقیب یحیی علیه السلام از سوی دشمنان کوه را نفرمودیم او را در خویش جای دهد و بسوی دشمنانش سنگهای خویش را سرازیر نماید

**********************************

گفت ای یحیی بیا در من گریز

تا پناهت باشم از شمشیر تیز

کوه به امر خدا گفت ای یحیی بیا در پناه من که وظیفه امنیت تو بر عهده من است

زیرا باید از تعدی تیغ دشمنان در حریم من باشی

انجمن ادبی مولانا سنگان...
ما را در سایت انجمن ادبی مولانا سنگان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0anjomanmolana0 بازدید : 151 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 14:29