بخش 128

ساخت وبلاگ

شرح مثنوی
اغاز بخش ۱۲۸
دفتر اول
تعیین کردن زن.طریق طلب روزی.کدخدای خود را و قبول کردن او

گفت زن یک آفتابی تافتست
عالمی زو روشنایی یافتست

زن خطاب به ان مرد عرب گفت..در دایره هستی فقط یک ستاره بزرگ بنام خورشید افتابش تابیدن گرفته است و بدین وسیله تمامی کاینات به مدد او روشنایی حاصل کرده است

********************************

نایب رحمان خلیفهٔ کردگار
شهر بغدادست از وی چون بهار

حاکمان نمایندگان صفت حکمیت خدای مهربان هستند و شهر بغداد از ذات حاکمی باکرامت به بهاری سرسبز و بانشاط تبدیل گشته است

****************************

گر بپیوندی بدان شه شه شوی
سوی هر ادبیر تا کی می روی

لذا اگر قرب بدان شاه حکیم حاصل کنی تو هم شاه گردی فکر کن تا چه وقت مونس افراد شوم و بدبخت خواهی بود

*****************************

همنشینی با شهان چون کیمیاست
چون نظرشان کیمیایی خود کجاست

قرب با اهل دل و صاحبان کمال معنایی و انسانی کیمیایی عظیم است.و ایا نظری کیمیاگر چون نگاه انان یافت میشود؟

*******************************

چشم احمد بر ابوبکری زده
او ز یک تصدیق صدیق آمده

نگاه نافذ و کیمیاگر حضرت احند علیه السلام بر وجود شخصی بنام ابوبکر کارساز شد و بر اثر ان تایید چشم معنایی حضرت به مقام صدق رسید
مسایل السلوک
مولانا به اهمیت این مهم در سیر کمال معنایی اشاره میفرماید که نگاه خریدارانه انسانی صاحب کمال موثرترین عامل قبولی بدرگاه بلریتعالی است زیرا ان نگاه از روی تخصق و مسلح به باطن زیبای افراد است
یعنی طالب و مطلوب هر دو از یک حنس هستند طالب که صاحب کمال است افراد مطلوب وادی حقیقت را شناسایی میکند و با نگاه دعاگونه خویش او را به حقیقت رهنمون میکند و خدای حقیقت نیز به اجابت این درخواست اقدام نماید
در وادی ماده این مهم برای کمترین صاحب عقل قابل درک است مثلا برای خرید یک جنس مادی متخصص در ان امر را خریدار با خود همراه نماید تا با نگاه او جنس را خریداری نماید
لذا در امر معنا که سعادت اخرت را بدنبال دارد مردان الهی با نگاه نافذ خویش سیربتهای پاک و بی الایش را رصد نمایند چنانچه حسین علیه السلام در صحرای کربلا با نگاه عاشقانه خود ۷۲ مرد اسمانی را برگزید
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
دیوان شمس

**********************************

************************

گفت من شه را پذیرا چون شوم
بی بهانه سوی او من چون روم

مرد عرب گفت.شاه را چگونه پذیرا گردم؟
و به چه بهانه ای بسوی او روم؟

*******************************************************

نسبتی باید مرا یا حیلتی
هیچ پیشه راست شد بی آلتی

لذا میبایست بهانه و وسیله ای برای حضور در محضر شاه داشته باشم
ایا هیچ حرفه ای بدون اسباب و علل متناسب با حرفه راست و درست خواهد اند؟

***********************************

همچو مجنونی که بشنید از یکی
که مرض آمد به لیلی اندکی

درست شبیه حکایت لیلی که محنون از کسی شنید که او بیمار است

*********************************

گفت آوه بی بهانه چون روم
ور بمانم از عیادت چون شوم

و مجنون گفت وای بر من به چه بهانه ای به عیادتش بروم؟ و از این طرف قضیه اگر در این امر کوتاهی کنم چکار نمایم

*********************************

لیتنی کنت طبیبا حاذقا
کنت امشی نحو لیلی سابقا

ایکاش طبیبی بودم حاذق و ماهر تا بدین بهانه با شتاب فراوان بر بالین لیلی حضور می یافتم

********************************

قل تعالوا گفت حق ما را بدان
تا بود شرم اشکنی ما را نشان

خدای مهربان به نص صریح قران ما را به امر قل تعالوا فرموده بیایید تا بدین بهانه دعوت شرممان شکسته شود و ما را نشانی باشد
مسایل السلوک
امر تعالوا در قران بارها از جانب حق خطاب به پیامبر و مومنین و انسانها امده و حضرت مولانا این لطف را دعوت مهربانانه حق میداند و در شهرمان سنگان عارفی بزرگ در قرن های سابقه بوده بنام حضرت خواجه رکن الدین محمد سنحانی که شعر دارید از طرف حق و دعوت خدای سبحان از او به بلرگاه قرب خویش
فرمود
کودکی بودم هنوز با اندک سال
کان شاه دل افروز به من گفت تعال

***********************************

***********************


شب پران را گر نظر و آلت بدی
روزشان جولان و خوش حالت بدی

شب پره ها مستعد بصیرت نیستند چنانچه این نعمت در ذات انها بود همچون پرندگان دیگر پرواز در روز را می پسندیدند
مسایل السلوک
انسانهای ظلمانی درست مانند خفاش مایل به تاریکی هستند و تاریکی کنایه از معصیت است اگر بشر اهل منکر حلاوت معنا را حس میکرد در جمع اهل حقیقت لذت میبرد
در قران انان با جمله اذا قاموا کسالی مخاطب هستند

*******************************

گفت چون شاه کرم میدان رود
عین هر بی آلتی آلت شود

گفت.هر انگاه که عنایت خدای کریم شامل حال بنده ای شود الطاف الهی از بی سببی سبب سازد تا هدایت و نور را هدیه اهل اسمان نماید
مسایل السلوک
خدای مهربان علم او محیط بر همه مخلوقات است به نص صریح قران او خیانت نگاه و وسواس سینه ها را میداند
لذا انگاه که افعال بنده ای رضایت محبوب و مقصود حقیقی را فراهم سازد خدای سبحان که رب الااسباب است سببی نماید تا زمینه خیر بنده خوبش فراهم شود

**********************************

زانک آلت دعوی است و هستی است
کار در بی آلتی و پستی است

مدعیان همواره از سبب و وسلیه برای اثبات خویش بهره برده اند اما خدای یگانه خود منبع حقیقت و گوهر معرفت است و او نیازمتد اسباب نیست بلکه خود خالق وسیله برای محتاجان سبب است پس رب هستی هیچگاه برای انجام امری محتاج ابزار نخواهد بود
مسایل السلوک
سوره توحید در ایاتی زیبا و پرمعنا به یگانگی خدا و بی نیازی او اشاره دارد تا اهل درک و خرد به مدد نیروی تعقل به این مهم معرفت حاصل نمایند که او خداییست یگانه بی نیاز مطلق پس هرگز از کسی زاده نشده و هیچ کس را نمی زاید

********************************

گفت کی بی آلتی سودا کنم
تا نه من بی آلتی پیدا کنم

عنوان نمود..
من باید به مقامی برسم تا مورد عنایت حضرت حق قرار بگیرم و او مرا منصه ظهور تجلی صفت فقر الی الله نماید و این بهترین هدیه است

پس گواهی بایدم بر مفلسی
تا مرا رحمی کند شاه غنی

فقر الی الله من باید دارای ادله باشد تا ان شاه حقیقت بر من ترحم نماید

**********************************

تو گواهی غیر گفت و گو و رنگ
وا نما تا رحم آرد شاه شنگ

لذا تو برای من غیر این حقیقت چیزی عنوان نما اگر این امر مهم را قبول نداری
پس باید برای ثبوت فقر حقیقی خویش دلیل داشته باشی تا مورد عنایت و رحمانیت وی قرلر بگیری

***********************************

کین گواهی که ز گفت و رنگ بد
نزد آن قاضی القضاة آن جرح شد

لذا اگر فقط عوامل ظاهری و ادعای گفت و رنگی باشد یقینا در نزد قاضی حقیقی پذیرشی نخواهد داشت
مسایل السلوک
افعال ظاهری تهی از معنی برای نیل به وصال کافی نیست حتما میبایست صدق و اخلاص در باطن اعمال بندگان رعایت شود تا عنایت دوست حاصل گردد

*********************************

صدق می خواهد گواه حال او
تا بتابد نور او بی قال او

حال خوب و معنایی نیازمند صدق است تا گواهی باشد بر قبولی انسان به بارگاه خدای متعال تا به تبع ان نور ملکوت از باطن فرد نمایان شود ان هم بدون قیل و قال
مسایل السلوک
اهل معرفت همیشه با اهل ظاهر در خصوص نوع فعل تضاد داشته اند گروهی معتقدند انسان قایل به حراست ظواهر هست اما انانی که در وادی حال معنا گام میزنند مدعی هستند نور باطنی باید اثرش بر افعال ظاهری نمایان باشد
پایان بخش ۱۲۸
بیت ۲۷۰۲

انجمن ادبی مولانا سنگان...
ما را در سایت انجمن ادبی مولانا سنگان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0anjomanmolana0 بازدید : 190 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 14:21