بخش 123

ساخت وبلاگ

ناقهٔ صالح بصورت بد شتر

پی بریدندش ز جهل آن قوم مر

ناقه حضرت صالح علیه السلام ظاهرا شتر بود.لذا قوم نادان او وی را پی نمودند

مسایل السلوک

صالح در دیدگاه ابن عربی مظهر صفت فتاح است و این بدان جهت استفاده گردیده است که یک عمل خرق عادت بر خلاف توقع مردم به وقوع پیوسته است

و صفت فتاح که به معنی گشایش است در این وادی سنخیت پیدا نموده است

***************************

از برای آب چون خصمش شدند

نان کور و آب کور ایشان بدند

قوم صالح بخاطر حق ابه دشمن شتر گشتند و به تبع ان مورد غضب حق قرار گرفتند و از نعمت نان و اب محروم شدند

****************************

ناقة الله آب خورد از جوی و میغ

آب حق را داشتند از حق دریغ

شتر الهی از ابی استفاده میکرد که ماحصل سخاوت جو و ابر بود لذا اب الهی را از ناقه خدایی دریغ نمودند

*************************

ناقهٔ صالح چو جسم صالحان

شد کمینی در هلاک طالحان

ناقه صالح در واقع شبیه جسد مبارک مردان الهی بود و در هلاکت اهل تعدی کمینگاهی ساخته بود

مسایل السلوک

خدای بزرگ بزبان نبی خویش فرموده که من در قبال دوستانم غیور هستم و بر اهانت کنندگان به ساحت اسمانیان عذاب میفرستم و شتر صالح چون اثر و ایت حق بود همان حکم را دارد

****************************

تا بر آن امت ز حکم مرگ و درد

ناقةالله و سقیاها چه کرد

حال با دیده عمیق نگاه کن که ناقه صالح و بازداشتن او از اشامیدن اب علیرغم دستور حق چه عذاب و رنجی بر ان قوم اورد

**************************************

شحنهٔ قهر خدا زیشان بجست

خونبهای اشتری شهری درست

حال ماموران الهی دیه ان ایت خدایی را نابودی یک شهر فیصله نمودند

مسایل السلوک

اهانت به اثار و اشخاص معنایی نیز در این حکم داخل است هر جا اثری از اعجاز خداست یا نمادی است از مردان فنا فی اللهی ....

****************************

روح همچون صالح و تن ناقه است

روح اندر وصل و تن در فاقه است

روح اسمانیان در حکم صالح و جسم انان در حکم شتر ان نبی خداست

مسایل السلوک

انتخاب روح به صالح و جسم به شتر نیز انتخابی بسیار ظریف است زیرا جسم تمایل به ماده دارد و روح از ملکوت تغذیه میگردد

***********************************

روح صالح قابل آفات نیست

زخم بر ناقه بود بر ذات نیست

روح صالح که مراد روح مقربان است هیچگاه در معرض افتی قرلر نخواهد گرفت و ان تعدی و تجاوز بر ناقه بود نه بر ذات و روح مجرد و جوهرش

مسایل السلوک

لرواح وادی تجرد از هر گونه اسیب در امان هستند انان به ارامش حقیقی دست یلفته اند و هیچگاه اسیب عالم ماده قادر به تعدی نخواهد بود

**************************

روح صالح قابل آزار نیست

نور یزدان سغبهٔ کفار نیست

روح پاک حضرت صالح علیه السلام از هر گونه گزند در امنیت است چون انان منور به انوار الهی هستند و از تعدی کفار به ذلت نیفتند

مسایل السلوک

هیچ قدرتی توان غلبه بر جان و روح اسمانیان را ندارد

کس نیابد بر دل ایشان ظفر

بر صدف امد ضرر نی بر گهر

**********************

حق از آن پیوست با جسمی نهان

تاش آزارند و بینند امتحان

فلسفه پیوستن روح به حسم ازمونی است الهی تا در وادی امتحان مورد اسیب اهل انکار قرار گیرند تا در بوته فتنه گرفتار ایند

**************************

بی خبر کزار این آزار اوست

آب این خم متصل با آب جوست

اهل انکار غافل هستند که این تعدی انان ازمونی است خدایی زیرا در حقیقت خم با اب جو متصل هست

****************************

زان تعلق کرد با جسمی اله

تا که گردد جمله عالم را پناه

بدین سبب حضرت حق با جسم اولیا تعلق خاطر پیدا نمود تا ناقصین و تشنگان معنی به ان اجساد قدسی پناه ببرند

مسایل السلوک

مردان الهی ملجا و تکیه گاه اهل سلوک هستند انان در حقیقت مقام خلیفه اللهی را دارند

فطرت ادمی بر اساس خداجویی خلق شده است و نیازمندان معنا بطور فطری به بشر الهی میل پیدا میکنتد

***************************

ناقهٔ جسم ولی را بنده باش

تا شوی با روح صالح خواجه تاش

لذا با تمام وجود مریدی جسم ولی الهی را بنما تا با روح مقدس صالح صفت اولیاالله قرب یابی

*******************************

گفت صالح چونک کردید این حسد

بعد سه روز از خدا نقمت رسد

حضرت صالح علیه السلام بعد کشتن ناقه توسط قومس هشدار داد حال که حسادت کردید منتظر عذاب بعد سه روز به عقوبت ان تعدی از جانب خدای مهربان باشید

*******************************

بعد سه روز دگر از جانستان

آفتی آید که دارد سه نشان

پس از گذشت سه روز از جانب خدای جان ستان بلایی که با خود سه نشانه دارد خواهد امد

************************************

رنگ روی جمله تان گردد دگر

رنگ رنگ مختلف اندر نظر

نخست اینکه رنگ رخسارتان تغییر کند و هر لحظه به رنگی تبدیل شود

روز اول رویتان.چون زعفران

در دوم.رو سرخ همچون ارغوان

ابتدا صورت تان به زردی زعفران گردد و روز دوم سرخ همچون ارغوان

*********************************

در سوم گردد همه روها سیاه

بعد از آن اندر رسد قهر اله

در روز سوم جمله رخسارتان سیاه شود و انجا ابتدا قهر ذات اله است

مسایل السلوک

عذاب الهی به دو گونه است بعضی عقاب ها دارای مقدمه است و با علامات اولیه همراه است و عقوبتی دیگر دفعتا به سرانجام رسد مانند صحیه و زلزله....

********************************

گر نشان خواهید از من زین وعید

کرهٔ ناقه به سوی که دوید

حال اگر از من نشانه ای برای وقوع این عذاب خواهید باید بگویم که ابتدا بچه ناقه بطرف کوه فرار خواهد کرد

مسایل السلوک

بحث معرفت حیوانات به عذاب الهی جنبه شرعی عقلی و علمی دارد و انطور که در استنادات و محاورات موجود است پیش از وقوع عذاب از قبیل سیل و زلزله و طوفان...حیوانات حالت رمیدن و پریشانی دارند

*******************************

گر توانیدش گرفتن چاره هست

ورنه خود مرغ امید از دام جست

حال یکی از راههای رهیدن از عذاب گرفتن ناقه است و گر نه تنها نقطه امید از بین خواهد رفت

مسایل السلوک

مبحث شرطی کردن بعضی از عذابها در مباحث ذوقی عرفانی یافت میشود

*******************************

کس نتانست اندر آن کره رسید

رفت در کهسارها شد ناپدید

کسی نتوانست کره ناقه را بگیرد و او بطرف کوهستان فرار کرد و غیب شد

********************************

گفت دیدیت آن قضا معلن شدست

صورت اومید را گردن زدست

صالح علیه السلام فرمود حال متوجه شدید که قضای الهی در عذاب علنی شده است و هیچ امیدی نیست و در واقع امید گردن زده شده است

******************************

کرهٔ ناقه چه باشد خاطرش

که بجا آرید ز احسان و برش

بچه ناقه اصلا مراد نیست...بلکه دل شکسته صالح را بدست اوردن شرط است

مسایل السلوک

مثال کره ناقه..توجه به انکسار قلبی کاملترین انسان ان زمان است ..انگاه که عذاب نازل گردد مهمترین عامل ان نفرین برگزیده حق است..و مراد از یافتن کره ناقه بدست اوردن خاطر ان مراد اسمانی است دوستان خدای مهربان خط قرمز او در پاداش و عذاب هستند

************************

گر بجا آید دلش رستید از آن

ورنه نومیدیت و ساعد را گزان

اگر خاطر او را بدست اورید عذاب دور خواهد شد الا نامیدی. و پریشانی حاصل از ان به سراغتان خواهد امد و انگشت ندامت را خواهید گزید

مسایل السلوک

مردان ملکوتی به همان شدت که در عقاب معصیت کار غیورند در مقابل بخشش نیز منعطف و مشتاق اند

لذا به محض مشاهده خشم انان میبایست زمینه خشنودی انان را جستجو نمود

*********************************

چون شنیدند این وعید منکدر

چشم بنهادند و آن را منتظر

قوم صالح چون ناامید گشتند به وقوع عذاب چشم دوختند

مسایل السلوک

عدم استفاده از اندیشه تا اخرین لحظات و ناامید شدن بدترین عقوبتی است که گناهکار بدان گرفتار شود

قوم یونس به محض مشاهده عذاب ناامید نگشتند و بل تضرع خدای مهربان را به برداشتن عقوبت مجاب نمودند و این خود بهترین الگو در عدم ناامیدی از رحمت اوست

*****************************

روز اول روی خود دیدند زرد

می زدند از ناامیدی آه سرد

قوم صالح علیه السلام

روز اول چهره خویش را زرد یافتند و به تبع ان اه سرد یاس و نومیدی از ضمیرشان بر میخاست

*********************************

سرخ شد روی همه روز دوم

نوبت اومید و توبه گشت گم

روز بعد رخسار همگان سرخ شد و رشته های ظریف و باریک امید نیز گم شد و در واقع ابواب بازگشت مسدود گشت

***************************************

شد سیه روز سیم روی همه

حکم صالح راست شد بی ملحمه

و نهایتا در سوم روز چهره شان در ظلمت سیاهی فرو رفت و در حقیقت امر صالح علیه السلام در ان حادثه بزرگ به وقوع نزدیک شد

******************************

چون همه در ناامیدی سر زدند

همچو مرغان در دو زانو آمدند

انگاه که تمامی روزنه های امید به ناامیدی مبدل گشت مانند پرندگان در حالت استراحت زانوی تسلیم زدند

مسایل السلوک

جاثمین در کلام وحی کنایه از تسلیم بر زانو افتادن در هنگام وقوع عذاب چه در صحیه یا زلزله....است

***************************

در نبی آورد جبریل امین

شرح این زانو زدن را جاثمین

در قران کریم خدای سبحان بوسیله روح القدس حقیقت و تاویل زانو افتادن را اورده است

سوره اعراف

ایه ۷۸

*********************************

زانو آن دم زن که تعلیمت کنند

وز چنین زانو زدن بیمت کنند

حال مولانا با ذوق عرفانی در این بیت اموزه عرفانی خویش را میفرماید

که لازم است سالک راه حقیقت زانو را در تلمذ در محضر استادی کامل بزند تا او را تعلیم کنند

و به دین طریق او را از عذاب الهی و زانو زدن به عذاب وعید دهند

****************************

منتظر گشتند زخم قهر را

قهر آمد نیست کرد آن شهر را

لذا قوم حضرت صالح علیه السلام مایوس شدند و ناچارا عذاب را منتظر شدند

و قهر الهی نازل گشت و تمامی سکنه و مردم نابود شدند

**************************************

صالح از خلوت بسوی شهر رفت

شهر دید اندر میان دود و نفت

صالح علیه السلام از عبادتگاه خویش بسوی دیار خویش رهسپار شد

و عذاب الهی را درشهر با علامات دود و اتش و گرم مشاهده کرد

**************************

ناله از اجزای ایشان می شنید

نوحه پیدا نوحه گویان ناپدید

صالح علیه السلام از اعضا و جوارح اهل عذاب ناله میشنید ناله ها به گوش شنیده میشد اما اثری از ناله کنتده نبود

******************************

ز استخوانهاشان شنید او ناله ها

اشک ریزان جانشان چون ژاله ها

حضرت از استخوان و لحم و پوست قومش ناله را استماع میکرد و در روح و جانشان مانند تگرگ اشک خون الود جاری بود

مسایل السلوک

بحث رویت عذاب بعد مرگ برای کاملین به استناد حدیث کشته های بدر ثابت است

زیرا حضرت رسول صلوات الله علیه و اله نیز با کشتگان مشرکین در جنگ بدر سخن گفتند و عنوان فرمودند که انان کاملا سخنان من را میشنوند

*******************************

صالح آن بشنید و گریه ساز کرد

نوحه بر نوحه گران آغاز کرد

صالح علیه السلام بعد شنیدن ناله های عذاب شدگان گریه و زاری را سر داد

و نوحه ایشان از ترحم بر ناله های گرفتاران بود

مسایل السلوک

حریص بودن بر ایمان اهل انکار از ویژگیهای کاملین است

گویند علامه ندوی بر مرگ شارون گریه میکرد پرسیدند چرا بر حال انسانی جانی و یاغی ناله میکتید

فرمود

او بی ایمان رفت ایکاش اینگونه از دنیا رحلت نمیکرد

و این از ضمیر مهربان مردان اسمانی است

******************************

گفت ای قومی به باطل زیسته

وز شما من پیش حق بگریسته

حضرت علیه السلام خطاب به اهل باطل و منکر قومش گفت ایکسانی که عمرتان به بطالت سپری شد

چقدر من برای هدایت شما در پیش حق ناله ها کردم

******************************

حق بگفته صبر کن بر جورشان

پندشان ده بس نماند از دورشان

و حضرت حق جل جلاله مرا دعوت به صبر نمود و به تحمل جورتان

و فرمود تا اندرزتان دهم زیرا فرصت انان رو به پایان است

****************************

من بگفته پند شد بند از جفا

شیر پند از مهر جوشد وز صفا

و من به محضر خدای سبحان عرض کردم که بارالها دیگر زبان پتد و نصیحتم از عدم درک و قبول بند گشته است

چون شیرینی و حلاوت اندرز از منبع صفا خواهد جوشید ولی متاسفانه این مهم از ریشه مسدود است

مسایل السلوک

خدای حکیم در کلام خویش میفرماید

ختم علی قلوبهم و علی ابصارهم..

مهر غفلت بر دل و چشم و گوش بعضی نهاده شده است

ادمی از کثرت جهل به قساوت قلب دچار گردد که به تبع ان هرگز قادر به پذیرش حقیقت نیست

****************************

بس که کردید از جفا بر جای من

شیر پند افسرد در رگهای من

از کثرت جفای انان بر جان و روحم دیگر حلاوت نصیحت در رگهای من خشکید

*********************************

حق مرا گفته ترا لطفی دهم

بر سر آن زخمها مرهم نهم

و خدای سبحان به پاداش ان جور و ستم انان بشارت لطف و مهربانی بر من داده است

و مژده بر التیام و درمان زخم های جسمی و روحی من فرموده است

مسایل السلوک

ادمی در قبال جور اهل انکار و ظلم و ستم و از افعال انان بر روح او حرحی عمیق وارد شود

و درمان ان جز با عنایت حق امکان پذیر نیست.خدای مهربان جراحتهای روحی برگزیدگانش را با داروی محبت و عشق التیام بخشد

چنانکه در مدح حضرت رسول صلوات الله علیه و اله فرمود

الم نشرح لک صدرک

و وضعنا عنک وزرک

الذی انقض ظهرک

و رفعنا لک ذکرک

ان مع العسر یسرا....

*******************************

صاف کرده حق دلم را چون سما

روفته از خاطرم جور شما

لذا حضرت.ذی العزه والعظمه دلم را همچون اسمان مصفا نموده و اثرات ظلم تان را از ضمیر دلم زدوده است

****************************

در نصیحت من شده بار دگر

گفته امثال و سخنها چون شکر

چقدر من در نصیحت تان تلاش کردم و سخنان ملکوتی به شیرینی شکر را عنوان نمودم

مسایل السلوک

شیرینی معنایی کلام حق و کلام ملکوتیان فقط برای صاخبان ضمیر پاک ملموس است

انانی که با حقیقت بیگانه اند از تلاوت کلام وحی هیچ وجد و ذوقی حاصل ننمایند...هستند افرادی که حتی کلام حق قران کریم که سخن قدیم خدای علیم و قدیم است را توفیق تلاوت و فهم و درک ندارند و این بر اثر کثرت تاریکی وجود و ذات انان که منبعث از کترت گناه است حاصل گشته است

***********************************

شیر تازه از شکر انگیخته

شیر و شهدی با سخن آمیخته

چقدر شیرینی کلام وحی را با اثرات معنایی ممزوج کردم تا بر قلبتان موتر افتد اما بی حاصل بود

*******************************

در شما چون زهر گشته آن سخن

زانک زهرستان بدیت از بیخ و بن

متاسفانه سخنان الهی من که در مثل چون شکر شیرین است برایتان زهر و سم است چون تار و پود و ریشه شما بر اثر جهالت به زهرستان تبدیل شده است

مسایل السلوک

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ لاله روید و در شوره زار خس

در حقیقت سخنان مردان خدا نشات گرفته از کلام الهی است ولی ان کلام پاک بر ضمیر پاک موثر است

*********************************

چون شوم غمگین که غم شد سرنگون

غم شما بودیت ای قوم حرون

لذا چرا باید اندوهگین باشم؟

زیرا اکنون ضمینه های غم نابود شده است زیرا شما قوم یاغی و منکر مایه اندوه من بودید

*********************************

هیچ کس بر مرگ غم نوحه کند

ریش سر چون شد کسی مو بر کند

ایا تا حالا دیده اید از نابودی اندوه زاری و گریه نماید؟ و ایا تا حالا مشاهده کرده اید که بعد از برطرف شدن ریزش موی سر کسی و نجات از کچلی موی سر خویش را حدا نماید؟

*******************************

رو بخود کرد و بگفت ای نوحه گر

نوحه ات را می نیرزند آن نفر

حضرت صالح که بر قوم منکر و عدم ایمانشان گریه میکرد

به ضمیر باطنش نهیب زد که ای صالح انانی که برایشان زاری می نمایی اصلا لیاقت و ارزش این امر را ندارند

************************************

کژ مخوان ای راست خوانندهٔ مبین

کیف آسی خلف قوم ظالمین

ای کسی که راست میخوانی به کژخوانی ما نگاه نکن

زیرا در کلام گحی در سوره اعراف ایه۹۳ خدای پاک میفرماید

پس چگونه اندوه خورم بر این قوم کافر؟

*******************************

باز اندر چشم و دل او گریه یافت

رحمتی بی علتی در وی بتافت

حضرت علیه السلام

مجددا از دل و دیدگانشان اشک جاری گشت.و ترحمی بدون دلیل را در ضمیر خویش احساس نمود

مسایل السلوک

بعضی اوقات فطرت ادمی بر کسانی که مستحق عذاب اند احساس مهربانی می کند

و در کاملین و اسمانیان این امر به مراتب بیشتر است.نهاد انان مصفا است از عشق الهی و در واقع ان تجلی رحمانیت پروردگارند و این موج عطوفت سرچشمه اش همان است

*****************************

قطره می بارید و حیران گشته بود

قطره ای بی علت از دریای جود

صالح علیه السلام در وادی حیرت گرفتار شده بود و اشک میریخت

و ان اشک های بدون دلیل از وجود دریایی سخاوتمند او نشات میگرفت

*****************************************

عقل او می گفت کین گریه ز چیست

بر چنان افسوسیان شاید گریست

صالح در عالم عقلانیت از علت گریه خویش سوال میکرد.و در ضمیر خویش عنوان می نمود ایا شایسته است بر چنین انسانهای نادان گریه کرد؟

***************************

بر چه می گریی بگو بر فعلشان

بر سپاه کینه توز بد نشان

علت گریه ات چیست؟ بگو بر کردارشان ایا گریه میکنی؟

و ایا برای ان قشون مملو از بغض و نامیمونی و نامبارکی میکنی؟

************************************

بر دل تاریک پر زنگارشان

بر زبان زهر همچون مارشان

و ایا بخاطر قلوب پر از زنگارهای معصیت گریه میکنی؟

و ایا بر لسان مارصفت شان که پر از زهر است گریه میکنی؟

*******************************

بر ستیز و تسخر و افسوسشان

شکر کن چون کرد حق محبوسشان

ایا بر خصومت و لجاجت شان و تسخر کردنشان گریه میکنی؟

لذا باید از خدای مهربان تشکر کرد از نابودی وجود بی برکتشان

*****************************

دستشان کژ پایشان کژ چشم کژ

مهرشان کژ صلحشان کژ خشم کژ

قوم صالح علیه السلام چون تمامی اعضایشان .دستهاشان و پاهاشان و چشمهاشان منحرف بود لذا مهر و اشتی و دشمنی شان به تبع ان منحرف بود

مسایل السلوک

در شرع مقدس ایمان کامل به امری گفته میشود که در قلب تصدیق گردد و بر زبان جاری شود و در جوارح ادمی به فعلیت برسد

**********************

از پی تقلید و معقولات نقل

پا نهاده بر سر این پیر عقل

لذا انان در پرتو تبعییت از اسلاف منحرف خویش به ضلالت گرفتار شدند

و عقلانیت را که به منزله پیر و مرشد بود در زیر پا نهاده بودند

**************************

پیرخر نه جمله گشته پیر خر

از ریای چشم و گوش همدگر

قوم صالح متقاضی راهنما و انسان کامل نبودند تا خریدار ملکوتیان گردند

بلکه در حقیقت مانند الاغی پیر گشته اند و اینها تماما از تظاهر چشم و گوششان است

*****************************

از بهشت آورد یزدان بندگان

تا نمایدشان سقر پروردگان

خدای مهربان از فردوس منتخبین و برگزیدگانی بنام انبیا و اولیا را به دنیای مادی فرستاد

تا خوی و سرشت جهنمی اهل ماده رو به ایشان نشان دهد

مسایل السلوک

نبی و ولی ایینه تمام نمای حقیقت هستند گر چه ظاهرا در کالبد جسمانی دنیا زندگی میکنند

ولی حقیقت انان نور و است و هدایت هر کس متوسل و متمسک به انان شد و ان بزرگواران را الگوی خویش نماید به سرمنزل حقیقت و معنویت خواهد رسید

پایان بخش۱۲۳

بیت ۲۵۶۹

انجمن ادبی مولانا سنگان...
ما را در سایت انجمن ادبی مولانا سنگان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0anjomanmolana0 بازدید : 195 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 14:22